روز مـــعلم و کــــــــــارگر بر همه معلمان و کارگــران عزیز میهنم ایـــــــــــــران اسلامی مبارک
پدر کارگرم همیشه مرا توصیه میکرد که «درس بخوان تا معلم شوی و مثل من کارگر نشوی» اما حالا دیگر نمیدانم چرا چنین توصیهای به من نمیکند!
اســــتـــــادصبورم!
تو میخواستی که من با حقوق خود آشنا و به دنبال مطالبات خود باشم و پدرم میخواست که من معلم شوم تا مشکل سالها حقوق معوقه را نداشته باشم. امروز که خوب مینگرم میبینم هر دویتان میخواستید نداشته هایتان را در من بیابید لذا میپرسیدید در آینده میخواهی چکاره شوی؟
اســــتاد دلسوزم!
ای کاش به جای اینکه میپرسیدید: چکاره میخواهید بشوید؟ میگفتید چکاره میتوانید بشوید؟ و یا چکاره لازم است که بشوید. چراکه صورتِ سوال شما خبر از انتخابِ شغل میداد و امیدِ کاذبی در دل کوچکِ کودکیمان انداخت. آخر فکر میکردیم به هر حال کارهای خواهیم شد. و شاید هم بهتر بود میپرسیدید: وقتی بزرگ شدید اصلاً میتوانید شاغل شوید؟ نمیدانم شاید ما هنوز بزرگ نشدهایم ولی یادم هست که شما گفته بودید که وقتی محصّل بودید شاغل هم بودید بدین جهت این سوالِ انشا برایتان موضوعیت نداشت. اما برای ما هنوز هم موضوع تازهای است.
راستی! خبر خوشی برایت دارم، برخلاف آنها که میگویند که آزادی قلم نیست به شما بگویم که تمامی همکلاسیهای من همچنان درحال قلم زدن و نوشتن انشایشان هستند. آری همه قلم به دستاند و مشغول پاسخ دادن به آن سوال کذایی که میخواهند چه کاره شوند.
البته هرکس، انشای سرنوشتِ خویش را مینویسد و من، شغل خدمتگزاری را انتخاب نمودم! میدانم اگر آن هنگام که دانش آموزت بودم خدمتگزاری را به عنوان شغل برمیگزیدم حتماً مورد تمسخر واقع میشدم! چون پرزحمتترین و کم درآمدترین شغلها بود اما امروز خدمتگزاری شغل شریفی شده است!! و همه دایه خدمتگزرای برای مردم را دارند و هر روز بر کسانی که احساس تکلیف میکنند افزوده می شود
.: Weblog Themes By Pichak :.